محمدرضا مهدویپور/ «بازار فیلم» (Film Market) در «هفتاد و پنجمین جشنواره فیلم کن» امسال نیز شاهد حضور «بنیاد سینمایی فارابی» بود. این در حالی است که حضور هدفمند و هوشمندانه «صنعت سینمای ایران» در چنین محافل فرهنگی و سینمایی نه تنها یک «ضرورت» بلکه یک «تکلیف» است و از این جهت مرور چند موضوع در این زمینه قابل اهمیت میباشد:
۱/ قطعا همه ما تصویری از کشورهای مختلف دنیا مثل «آلمان» ، «فرانسه» ، «هند» ، «ایالات متحده آمریکا» ، «آفریقا» و ... داریم بی آنکه به آنها سفر کرده باشیم. بخش عمدهای از این تصویر ذهنی ما را رسانهها از جمله فیلمهای سینمایی کشورهای دیگر شکل داده است. از این جهت است که سینمای هر جامعه سعی میکند تا بازتابی از ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی مردمان آن جامعه باشد و با بوجود بیان ضعفها و نقایص، عموما تلاش میکنند تا در مجموع تصاویری جذاب و غرورآفرین به مخاطب جهانی خود ارایه دهند.
۲/ متاسفانه اغلب فیلمهایی که تصویری تیره و تلخ و غیرواقعی از شرایط اجتماعی ایران ارائه میکنند، مورد پسند غربیها برای حضور در جشنوارهها واقع میشود و اساسا غرب در تولیدات سینمای ایران به دنبال استقبال و برجسته نمودن و نمایش فراگیر آثاری است که تمرکز اصلی آنها بر موضوعاتی نظیر «بدبختی اقتصادی» ، «فقر» ، «عقبماندگی» ، «تبعیض میان قومیتها» ، «حقوق زنان» ، «قتل و جنایت» ، «تجاوز» و ... و در مجموع ارایه تصویری مفلوک و حقیر از «ایران» و «ایرانی» است و مرور تاریخ نشان میدهد که در این میان «متولیان فرهنگی و سینمایی کشور» نیز از هیچگونه همکاری و همراهی با این کارویژه تعریف شده توسط غرب مضایقه نکرده و عموما خود نیز در این مسیر گام بر میدارند.
۳/ «بنیاد سینمایی فارابی» به عنوان اصلیترین بازوی اجرایی «سازمان سینمایی» در «عرصه بینالملل» شناخته میشود. مجموعهای که سالهاست «چتر بینالملل سینمای ایران» را در عموم جشنوارههای مهم خارجی مدیریت نموده و اساسا ظهور و بروز «صنعت سینمای ایران» در محافل سینمایی جهان از مجرای این مجموعه میباشد.
۴/ سیاستگذاری حضور گسترده و فراگیر «سینمای ایران» در جشنوارههای خارجی، مربوط به اواخر دهه ۱۳۶۰ هجریشمسی و اوایل دهه ۱۳۷۰ هجریشمسی میباشد. در این دوران بود که «بنیاد سینمایی فارابی» عهدهدار ارسال رسمی تولیدات سینمای ایران به خارج از کشور گردید. اما بیقیدی ویژه متولیان این مجموعه سبب شد تا «فارابی» در این مقطع زمانی و دقیقا در ایامی که کشور و بطور کل جامعه ایران بیش از هر زمانی نیازمند تبیین ماهیت «انقلاب اسلامی» و ترسیم اهداف آن برای جهانیان و بویژه ملتهای مستضعف در سراسر دنیا بود و ...؛ اقدام به معرفی و ارسال آثاری به جشنوارههای خارجی نماید که متمرکز بر ارایه تصویری تلخ، سیاه و مفلوکانه از ایران و ایرانی میبودند.
۵/ بنای «بنیاد سینمایی فارابی» در سال ۱۳۶۲ هجری شمسی بر پیکره مجموعهای برجای مانده از «دفتر مخصوص فرح پهلوی» گذاشته شد. مجموعهای که از ابتدای تاسیس در دوران پس از انقلاب، سعی نمود تا خود را مستقل نشان دهد و با وجود ارتزاق کامل از منابع مالی و بودجه بیتالمال به هیچ عنوان خود را مقید به پیگیری «اهداف فرهنگی جمهوری اسلامی» نداند. این در حالی است که مبتنی بر اساسنامه «بنیاد سینمایی فارابی» این مؤسسه «سازمانی است غیردولتی و غیرانتفاعی که تحت نظارت وزارت ارشاد اسلامی به عنوان یکی از بازوهای اجرایی سیاستها و جهتگیریهای فرهنگی، هنری امور سینمایی کشور اداره میشود».
۶/ شواهد و مستندات تاریخی به خوبی نشان میدهد که «بنیاد سینمایی فارابی» با تسلط ویژه بر امکانات مادی و معنوی دولت، در «دوران انتقالی سینمای ایران» از دوره «فیلمفارسیسازی» به دوره «سینمای پس انقلاب» آنچنان در تبدیل شکل و ورود گسترده «صنعت سینمای ایران» به بیراههای با عنوان «ژانر سینمای اجتماعی» (Social Cinema) ایفای نقش نمود؛ که حتی در مقاطعی به عنوان اصلیترین رکن ترغیب کننده سینماگران ایرانی برای حضور در «ژانر فلاکت اجتماعی» شناخته میشود و عملا میتوان گفت که این مجموعه در به انحراف کشاندن مسیر «سینمای انقلاب» تقریبا از نقشی بیبدیل برخوردار میباشد.
۷/ بیش از ده سال حضور فراگیر و موثر «سید محمد بهشتی شیرازی» در جایگاه ریاست و صندلی نخستین مدیر عامل «بنیاد سینمایی فارابی» سبب شد تا ارکان مختلف این مجموعه در تحت احاطه و کنترل چند شخصیت مشخص درآید. در این میان «علیرضا شجاعنوری» از جمله افرادی بود که به صورتی مرموز در بدنه این بنیاد حاضر شد و به واسطه تسلط ویژه خود به زبان «انگلیسی» و «ایتالیایی» و تا حدی «فرانسوی» توانست به سرعت متولی «معاونت امور بینالملل فارابی» گردد. شخصیتی که آنچنان دل از رییس خود بُرد که به سرعت توانست به جزیی از حلقه مورد اعتماد وی مبدل گردید و با توصیه ویژه «بهشتی» به دنیای بازیگری قدم گذارد و نخستین نقش خود را در فیلم سینمایی «آن سوی مه» بازی کند. فیلمی که اتفاقا فیلمنامه آن توسط «بهشتی» نوشته شده بود!
۸/ «علیرضا شجاعنوری» در معرفی «سینمای اجتماعی ایران» به جهان از نقشی منحصر به فرد برخوردار میباشد و اقدامات تسهیلکننده او در «بنیاد سینمایی فارابی» به جهت حضور گسترده این قبیل تولیدات در جشنوارههای بینالمللی آن هنگام اهمیت پیدا میکند که به مرور تاریخ شفاهی و مستندات اداری از ممانعتهای صورت گرفته و عدم همراهی «فارابی» در جهت حضور بینالمللی تولیدات فاخر «سینمای انقلاب اسلامی» پرداخته شود.
۹/ «عبدالله اسفندیاری» از جمله ملازمان و معتمدان «بهشتی» بود که از همان سال ۱۳۵۸ هجریشمسی و به واسطه روابط و معرفی پدر خود و البته با حداقل سواد لازم توانست به «صدا و سیما» راه یابد و « مدیریت گروه فیلم و سریال» را عهدهدار شود و پس از آن با «بهشتی» به «بنیاد سینمایی فارابی» آمده و در جایگاه «معاونت فرهنگی و پژوهشی» حاضر شود. «اسفندیاری» برای آنکه از وجاهت و مقبولیت در میان اهالی سینما برخوردار شود؛ با توصیه ویژه «بهشتی» به دنیای بازیگری قدم گذاشت و نخستین نقش حاشیهای خود را در فیلم سینمایی «زیر باران» به کارگردانی «سیفالله داد» بازی نمود.
۱۰/ «عبدالله اسفندیاری» که توانسته بود به واسطه جایگاه خود در «بنیاد سینمایی فارابی» و برقراری ارتباطات نزدیک با برخی اهالی سینما و همچنین حضور در پشت صحنه و بازی حاشیهای در چند فیلم و سریال برای خود شخصیتی در سینمای ایران دست و پا کند و آنچنان مقبول شود که در سال ۱۳۶۸ هجریشمسی «عضو هیئت مدیره منصوب خانه سینما» گردد و ...؛ با آغاز دهه ۱۳۷۰ هجریشمسی از برادر تازه از سفر آمریکا برگشته خود رونمایی میکند و «امیر اسفندیاری» را رسما به «بنیاد سینمایی فارابی» میآورد.
۱۱/ «امیر اسفندیاری» دانشآموخته رشته «مدیریت بازرگانی» در یک دانشگاه خصوصی واقع در یکی از شهرهای «ایالت ماساچوست آمریکا» بود و به سبب تسلط ویژه خود به زبان «انگلیسی» و البته با حمایت ویژه برادر خود به سرعت توانست آموزشها و مهارتهای لازم را از «علیرضا شجاعنوری» کسب نماید و رسما در سال ۱۳۷۶ هجریشمسی جایگزین او شود و کار خود را به عنوان «مدیر امور بینالملل بنیاد سینمایی فارابی» آغاز نماید و با زیرکی و گسترش نفوذ خود بتواند مدیریتی بیست ساله را در این جایگاه تجربه کند!
۱۲/ بیست سال حضور مستمر «امیر اسفندیاری» در جایگاه «معاونت امور بینالملل فارابی» و علاقه ویژه ایشان برای شرکت در تمامی محافل سینمایی معتبر و نامعتبر در سراسر جهان با استفاده از «بودجه فارابی» و حضور بدون محدودیت و همراه با هزینه کرد ویژه جهت اهدای «پسته» و «زعفران» از بودجه بیتالمال در جشنوارههای سینمایی سبب شد تا «اسفندیاری» به «نماینده رسمی سینمای ایران» مبدل گردد و آنچنان رفاقتی را با برخی سینماگران در سراسر جهان رقم زند که حتی بدون برخورداری از حداقل های لازم هنری و سینمایی به هیئت داوری جشنوارههای بینالمللی زیادی در سراسر جهان دعوت گردد و بعضا عهدهدار ریاست هیئت داوران برخی از این جشنوارهها نیز شود.
۱۳/ با ابلاغ قانون منع بکارگیری بازنشستگان در دستگاههای اجرایی در سال ۱۳۹۷ هجریشمسی بود که «امیر اسفندیاری» مجبور شد تا جایگاه «معاونت امور بینالملل فارابی» را به صورتی رسمی به یک «ژن خوب» به نام «رائد فریدزاده» واگذار نموده و پس از آن به مدیری پردهنشین مبدل گردد که بدون هرگونه محدودیتی در پاتوق جدیدی با عنوان «جشنواره جهانی فیلم فجر» و در سمت «معاون دبیر جشنواره» سرگرم است و گشت و گذارهای خود در محافل سینمایی را پیگیری میکند.
۱۴/ «رائد فریدزاده» اگر چه فرزند «محمد جواد فریدزاده» (مشاور فرهنگی خاتمی) و برادرزاده «مهدی فریدزاده» (معاون سینمایی مصطفی میرسلیم) و خواهرزاده «حسن خجسته» (از مدیران اسبق رسانه ملی) است؛ اما همچون دو سلف پیشین خود یعنی «علیرضا شجاعنوری» و «امیر اسفندیاری» بدون هرگونه سواد هنری و برخورداری از حداقل آشنایی با سینما و با تحصیلاتی بیربط در رشته «اقتصاد نظری» ، «ادبیات آلمانی» ، «ادبیات تطبیقی و فلسفه» به یکباره در یکی از تخصصیترین مجموعههای سینمایی موجود در «حاکمیت جمهوری اسلامی» حاضر شد و سکان اداره «معاونت امور بینالملل فارابی» را بر عهده گرفت. «فریدزاده» با آنکه برخلاف «شجاعنوری» و «امیر اسفندیاری» تا حالا سراغ بازیگری نرفته و جای خالی استفاده از زبان «آلمانی» را هم پرکرده؛ اما در سبک و سیاق مدیریت «معاونت امور بینالملل فارابی» کمترین تغییری ایجاد نکرده و خود را متعهد به معرفی «سینمای اجتماعی ایران» به جهان میداند.
۱۵/ «سازمان سینمایی» در «عرصه بینالملل» موظف است تا به معرفی آثار و تولیدات سینمایی خوشساخت و موجهی مبادرت ورزد که با مبانی اخلاقی و فرهنگ برآمده از «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» تولید شدهاند و با معرفی «آرمانهای انقلاب اسلامی» به مخاطبان بینالمللی خود به نحوی سعی در پیشبرد اهداف تعیین شده در راستای «دیپلماسی عمومی» را دارند.
۱۶/ «دیپلماسی عمومی» (Public Diplomacy) در فرهنگ واژگان اصطلاحات روابط بین الملل که در سال ۱۹۸۵ میلادی توسط وزارت خارجه امریکا منتشر شده این چنین تعریف می شود: «دیپلماسی عمومی به برنامه های تحت حمایت دولت اشاره دارد که هدف از آنها اطلاع رسانی و یا تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی در کشورهای دیگر است. ابزار اصلی آن نیز انتشار متن، تصاویر متحرک، مبادلات فرهنگی، رادیو و تلویزیون و اینترنت است». مبتنی بر این تعریف، «معاونت امور بینالملل فارابی» نه تنها نقش مثبتی را در صحنه «دیپلماسی عمومی نظام جمهوری اسلامی» در عرصه «روابط بینالملل» ایفا نمی کند، بلکه دارای نقش منفی ویژهای بوده و متاسفانه از کارکردی معکوس در این زمینه برخوردار است.
۱۷/ «حاکمیت فرهنگی» در هر کشوری خود را موظف به حمایت از تولیدات «سینمای ملی» آن کشور میداند. تولیداتی که بتواند ارزشهای ملی و تمدنی خود را به بهترین شکل ممکن به مخاطب جهانی معرفی نموده و به دنبال تاثیر گذاری بر فرهنگ و مردم سایر کشورها باشد. اما متاسفانه «بنیاد سینمایی فارابی» در طول این سالها اقدام به گزینش و حمایت از تولیداتی در عرصه بینالملل نموده که نه تنها از قابلیت تاثیرگذاری مطلوب بر فرهنگ و مردم دیگر ممالک و ارایه الگوی فاخر از «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» به ایشان برخوردار نمیباشد؛ بلکه از منظر کُلی حتی مبادرت به ارایه تصویری سیاه و پلید از ایران و ایرانی نموده و جامعه ایران را درگیر و دار فلاکت و بدبختی مطلق ترسیم مینماید.
ارسال نظر